سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترها گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم..........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش ک صدا اب هویج داد عقدشم نکرد.مادر شوهر خواهر شوهرشم گیساشو کندن چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود.....و اما بابای عروس!!! با کمربند افتاد به جونش تا جایی ک جا داشت زد سیاهو کبودش کرد.! الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش.باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون.عشقشم الان دوتا بچه داره زنشم خعلی دوس داره..!!!!
نتیجه ی اخلاقی:
در زمان عقد از پدر و مادر خویش اجازه بگیرید...! باتشکر!!!!
5 امتیاز + /
0 امتیاز - 1393/04/10 - 11:51
............................................
1393/04/10 - 12:04بعله دیگه اینم اخر و عاقبتش!
1393/04/10 - 12:37چرا می زنی؟
1393/04/10 - 13:38باباش داره دختررو میزنه...من که نزدم
1393/04/10 - 13:43چه بد این بلا سرشما اومده تا حالا ؟
1393/04/10 - 13:44نه خداروشکر!
1393/04/10 - 14:22به خدا خیلی جالب بود چقدر خندیدیم
1393/04/11 - 06:50مرسی
1393/04/11 - 12:11